
همه چیز رو از پشت عینک بازاریابی میبینم و اینطور سوژهها شکار میشن ؛)این فروشگاه هم بخشی از مسیر پیادهروی هر روزهای است که اخیرا به برنامهام اضافه شده و اینقدر خودنمایی کرد که مجابم کرد چند خطی در موردش …

حاکمی از مسیری میگذشت و عدهای رعیت به امید حاجت گرفتن به استقبالش درآمدند. در هیاهوی جمعیت مجیزگو، رعیتی بنا گذاشت به لعن و نفرین حاکم. توجهش جلب شد که فلانی را بیاورید و آوردند. علت ناسزا پرسید، رعیت جواب …

پیشنوشت؛برای رسیدن به جلسهای عجله داشتم و ترافیک جردن مثل همیشه سنگین بود و طبق معمول این جور مواقع چارهای جز کرایه موتور باقی نبود. این بار ولی ترافیک و چراغ قرمز جردن خیلی هم بیبرکت نبود و تا توجهم …

انتهای هفته قبل سفر کوتاهی داشتم که یکی دو روزش در گرگان، منزل پدری سپری شد. روز شنبه اتفاقی افتاد که خواندش احتمالا خالی از لطف نیست ۷:۱۵ صبح؛ داخلی؛ زنگ تلفن خونهمتعجب و کمی نگران از این که این …
رد پایم در شبکه های اجتماعی